هفتبرکه – حسین عالمی: پس از کشوقوسهای فراوان در چند روز گذشته، تغییر و تحول مدیریتی در اداره صنعت، معدن و تجارت گراش به سرانجام خوبی رسید. کنار گذاشتن غیرمنتظرهی صادق ایزدی، جوان بومی و فعال گراشی پس از ۱۰ سال مدیریت در اداره صمت شهرستان گراش، و معرفی فردی جدید و البته غیر بومی اهل داراب که از تخصص و تجربهی مدیریتی کافی نیز برخوردار نبود، نارضایتی افکار عمومی در گراش را به دنبال داشت. طبق شنیدهها، مدیر جدید صرفا با معرفی نماینده داراب به مدیر کل فارس انتخاب شده بود، و عجیبتر آن که این امر بدون هماهنگی کافی با مجموعه فرمانداری گراش صورت گرفته بود.
این اتفاقات را میتوان به عنوان یک نمونهی موردی خوب برای تاکید بر ارتقاء سهم نیروی انسانی بومی متخصص و توانمندسازی شهرستان گراش از طریق ایفای مسئولیتها در نظر گرفت.
وقتی انتصاب یک نیروی گراشی در سطوح بالاتر کاری و شغلی رقم میخورد، این یک تلنگر خطاب به مدیریت ارشد اجرایی شهرستان و استان است که: «همیشه از نیروهای بومی توانمند حمایت کنید.» قطعا نقش فرماندار در حمایت از بومیگزینی از میان نیروهای سازمانی و اداری شهرستان باید در عملکرد و پیگیریهای مربوط به ایشان اثبات گردد، نه در حرف و شعار. وقتی شاخصهای کاری و عملکردی یک مدیر بومی، نشان از رضایت کاری و شغلی سازمان مربوطهاش دارد، رسالت مسئولان ارشد شهرستان، نخبگان، نیروهای سیاسی و اجتماعی و اصحاب رسانه شهر، حمایت و همیاری اوست.
اینکه تنها ۲۸ درصد از مدیران شهرستان گراش بومی هستند نیز مسالهای بسیار مهم است که مسولان ذیربط باید پاسخگوی این مهم نیز باشند. شهرستان گراش دارای ظرفیتهای انسانی متعدد و توانمندی است و مایه خرسندی است که فرزندان این دیار کهن (اما کمتر توسعهیافته) در مناصب بالاتر سازمانی، از نظر مدیریتی و شغلی ارتقا پیدا میکنند. این نشان از آن دارد که گراش از نظر تربیت نیروی مدیر و مدبر توانمند و کارآمد (بر اساس شاخصهای کاری سازمان مربوطه)، یک شهرستان محروم نیست؛ بلکه یک شهرستان غنی در کادرسازی مدیریتی و اداری است. کافی است از نیروهای بومی، توانمند و سالم، حمایت منسجمتری کنیم، زیرا از ارکان توسعهیافتگی پایدار منطقهای، بهکارگیری نیروی انسانی کارآمد و کارآ در مناصب مدیریتی و برنامهریزی است.
روشن است که در شرایط برابر احراز صلاحیتهای تخصصی و فنی مدیریتی، باید اولویت انتخاب یا انتصاب مدیریتی را حمایت منسجم از نیروهای بومی توانمند قرار داد.
همچنین از تاثیر میزان مطالبهگری شهروندان یک جامعه بر عملکرد مطلوب مسئولین نباید گذشت. در موضوع اداره صمت، اگر این مطالبهگری مردمی نبود، قطعا مدیر غیر بومی بیسروصدا و خارج از عرف رسمی معارفه و در سکوت خبری و رسانهای بر صندلی مدیریت صمت تکیه میزد و شروع به کسب تجربه و آزمون خطا میکرد؛ همانند سایر مدیران غیر بومی و غیر متخصص که سالهای پیش آمدند و گراش را سکوی پرتاب خود کردند. اگر اصل بر این است، بگذاریم گراش سکوی پرتاب مدیران گراشی باشد.
این اصل بر کسی پوشیده نیست که در جامعهای همچون گراش، فرهنگ مطالبهگری و عملکرد موفق مسئولین دو اصل درهمتنیدهاند که یکدیگر را در مسیر بالندگی و توسعه بیشتر سوق میدهند. در نتیجه، باید هم اصول مطالبهگری، بجا و منطقی باشد و هم عملکردها کارآیی و اثربخشی شایسته را داشته باشد تا بتوان به رضایت اجتماعی و بهرهوری دست یافت.
همچنین در صورت شکلگیری فرهنگ مطالبهگری در یک جامعه به شکلی که توام با اصول و ویژگیهای منطقی و قابل اجرا باشد، این امر میتواند افزون بر مشوق و راهنما بودن برای مدیران آن جامعه، برای نیازسنجی درخواستهای مردم و دریافت پیشنهادات آنها و مدیریت بهتر اهداف ذیربط نیز مورد استفاده قرار گیرد.
مطالب مرتبط:
http://www.gerishna.com/archives/108884
http://www.gerishna.com/archives/108860