نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

خدمت مدیریت محترم معروض می‌دارد: علیکم السلام

هفت‌برکه- محمد خواجه‌پور: چیزی که می‌نویسم یک جوابیه یا دفاعیه نیست چون که در این سال‌ها این قدر به رسانه‌ها و فضای مجازی تاخته شده است و یا در همین شهر خودمان این قدر به دادگاه رفته‌ایم که این کنایه و گلایه آموزش و پرورش نمی‌تواند باعث دلخوری من و یا همکاران شود.

در اطلاعیه آموزش و پرورش گراش که ۴۸ ساعت بعد از قطعی شدن غیرحضوری بودن امتحانات دی‌ماه در استان فارس صادر شد بعد از اشاره به مستندات تصمیم، در بند آخر آمده است:

«همچنین انتظار است تا فعالین محترم فضای مجازی و رسانه ای از احساسات پاک دانش آموزان جهت عرضه و ابراز خود استفاده ابزاری ننموده چرا که آینده و سرنوشت دانش‌آموزان قابل معامله و مصادره با هیچ موضوعی نیست و اجازه دهند تا مسئولان و متولیان امر به وظایف خود که کاملا هم به آن واقف هستند با تمرکز و آرامش حداکثری بپردازند.»

به عنوان کسی که ۲۰ سال است درباره فضای مجازی نوشته و تحصیل کرده است و از آن مهمتر در آن کار و زندگی کرده‌ام شاید بتوانم چند توصیه همدلانه داشته باشم.

یک روز معمولی در اینستاگرام

از نظر من روند کار می‌توانست خیلی ساده‌تر  به پیش‌ برود. دانش‌آموزان محترمانه نامه‌ای به مدیر آموزش و پرورش نوشته‌اند. مدیر آموزش و پرورش به این نامه جواب می‌دهد که باید منتظر تشکیل جلسه ستاد کرونا و شورای معاونین برای تصمیم نهایی ماند.

چند روز بعد تصمیم که برگزاری امتحانات تلفیقی بود مشخص می‌شود. مدیر آموزش و پرورش یا مسئول روابط عمومی در یک پیام ویدیویی کوتاه دلیل این تصمیم را تشریح می‌کند. این تصمیم با اعتراض برخی دانش‌آموزان همراه می‌شود و آن‌ها کمپین «امتحان_حضوری_نمیدهیم» به راه می‌اندازند. ساعتی بعد نظر اداره کل عوض می‌شود و مدیرکل اعلام می‌کند همه امتحانات غیرحضوری است.

چند دقیقه بعد از این خبر، روابط عمومی در یک اطلاعیه کوتاه در نرم‌افزار شاد اعلام می‌کند که خبر صحیح است و با بررسی موضوع نتایج بررسی مجدد به دانش‌آموزان و مدارس اعلام می‌شود. شورای معاونین در واتساپ یا یک پیام‌رسانی ایرانی تشکیل می‌شود و با دریافت نظرات همکاران و مدیران بالادست نتیجه از طریق رسانه‌های رسمی در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌گیرد.

اما چرا این اتفاق نیافتاد؟

۱. «بوروکراسی سنگین» ساختار اداری برای ساده‌سازی و قانونی شدن روندهای تصمیم‌گیری به وجود آمد اما به تدریج خود همین روندها مانعی برای تسریع در کارها شد. آموزش و پرورش یکی از سنگین‌ترین بوروکراسی‌ها را در میان سازمان‌های ایرانی دارد که اتخاذ هر تصمیم نیازمند تایید چندین مرجع و صدور بخش‌نامه‌های فراوان و … است. کرونا همه این کاغذبازی‌ها را بیش از گذشته به چالش کشید. از قبل هم فضای مجازی فشار کمرشکنی را به ساختار اداری وارد می‌کرد.

خبر به محض انتشار مسیر خود را طی می‌کند و با وجود شبکه‌های اجتماعی به سرعت دیده و خوانده می‌شود و حتی فرصت ما برای واکنش گاهی به دقیقه هم نمی‌کشد.

۲. «رسانه پیام است». مک‌لوهان یکی از مهمترین نظریه‌پردازان ارتباطات معتقد است استفاده از هر رسانه‌ای صرف نظر از این که چه می‌گویید، پیام خاصی را به مخاطب می‌دهد. کاربران اینستاگرام با شکلک، گیف و استوری پیام می‌دهند و حرف می‌زنند.  شاید حق با آموزش و پرورش بود که استفاده از واتساپ را به طور کامل ممنوع کرده است و این همه تاکید بر شاد دارد ولی وقتی شما از اینستاگرام یا واتساپ استفاده می‌کنید همانند هر وسیله‌ای دیگری باید با دستورالعمل آن آشنا باشید. دکمه سند و ریپلی بخشی از دستورالعمل و شناخت سس‌ماست بخشی دیگری از آن است. این درک به معنی استفاده از آن نیست بلکه برای شناخت لحن و بیان مخاطب است.

۳. «سرعت سرسام‌آور» روابط عمومی در فضای مجازی یا بهتر بگوییم مدیریت رسانه‌های اجتماعی با سرعت عجین است اگر شما نتوانید در لحظه مناسب واکنش نشان دهید ضربه خواهید خورد. این ضربه لزوما از سمت دشمنان یا بدخواهان نیست بلکه ضربه شما به خودتان است که نتوانسته‌اید موقعیت را درک و جهت‌دهی کنید. ساختار سنگین آموزش و پرورش نمی‌تواند جوابگوی سرعت فزاینده در فضای مجازی باشد و چاره‌ای جز این ندارد که بگوید:‌«شما بایستید تا من با آرامش و تمرکز حداکثری» برسم.

۴. «علیک‌السلام»: خواسته یا ناخواسته باید بپذیریم که در زمان استفاده از اینستاگرام ما در زمین بازی نوجوانان هستیم. آن‌ها اینستاگرام و واتساپ را خانه خود می‌دانند و در آن احساس قدرت می‌کنند. در مقابل آموزش و پرورش نیز به شکل سنتی خود را دارای اتوریته و جایگاه قانونی می‌داند. یک جنگ قدرت شکل می‌گیرد که هر کدام سعی دارد بازی را به زمین خود بکشاند. آموزش و پرورش تلاش می‌کند دانش‌آموزان را به مدرسه بکشاند تا قدرت اعمال قانون را داشته باشد و از سوی دیگر دانش‌آموزان می‌خواهند بازی در فضای مجازی باشد تا به قواعد آن مسلط‌تر باشند.

۵. «آموزش مجازاً مجازی» آموزش مجازی تصویری کردن کتاب درسی نیست و آن چیزی که در عمل می‌بینیم با وجود زحمات شبانه‌روزی معلمان و مدیران آموزش و پرورش عملا آموزش مجازی نیست به همین دلیل هم دانش‌آموزان و هم معلمان از آن شاکی و فراری هستند. به یاد بیاورید رسانه همان پیام است. آموزش مجازی باید منطبق بر ذات دو طرفه فضای مجازی باشد. آموزش مجازی باید با درک وجود گوگل، یوتیوب و آپارات شکل بگیرد که دیگر یک دانش‌آموز لازم نیست اسامی شخصیت‌ها را از حفظ کند و گوگل این کار را برای او انجام می‌دهد. در اینجا مفهوم تقلب، مفهوم امتحان، مفهوم حافظه عوض شده است. در اینجا به جای دانش‌آموز با کاربر روبه‌رو هستید کسی که حق انتخاب دارد که به شما گوش بدهد یا نه.

جایگاه‌ها عوض شده است و دوران پدرسالاری طی شده است. در روزگار سرعت سرسام‌آور دنیا و تغییرات پیاپی همه چیز، آموزش امری ضروری‌تر از همیشه است اما همان‌قدر که نوجوانان و دانش‌آموزان نیازمند آموزش هستند آموزش و پرورش ما نیازمند آموزش است. از تغییر نترسیم، فردا آمده است.

 

 

 

 

خروج از نسخه موبایل