نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

برای کار تولیدی نباید بی‌گدار به آب زد

هفت‌برکه: قرار بود یک برند گراشی در تولید پوشاک باشد، اما تولیدی پوشاک باقرپور بعد از ۲ سال فعالیت تعطیل شد.

مهدی باقرپور، فرزند حاج محمد باقرپور، بعد از چند تجربه گوناگون تولیدی پوشاکی به راه انداخت. در سال تولید ملی به سراغ او رفتیم تا بپرسیم چرا این کار نگرفت. او عضو اتاق اصناف شهرستان گراش و رییس اتحادیه‌ی لوازم الکترونیکی و لوله و اتصالات نیز است.

مهدی باقرپور در بازار کار گراش بیشتر به عنوان نمایندگی خدمات پس از فروش سامسونگ در گراش شناخته می‌شود. می‌گوید: «در این ۱۳ سال باعث کار‌آفرینی نزدیک ۲۰ نفر در گراش شده‌‌ام و در طول ۱۳سال همه‌جوره با مشتری‌ها راه آمده‌ایم و در حد توانم همه جوره هوای همشهریان را داشته‌ام.» البته گفتگوی ما نه درباره نمایندگی سامسونگ بلکه در مورد تجربه او در پوشاک باقرپور است.

کارگاه دوزندگی شما از چه تاریخی فعالیت خود را آغاز کرد و با چه هدفی این طرح را اجرا کردید؟

دو سال قبل جرقه‌ای در ذهنم خطور کرد که تولیدی پوشاکی در شهر دایر کنم شاید که بتوانم دست چند نفر را بگیرم و دعای چند نفر پشت سرم باشد. خودم ۲۰سال قبل خیاطی می‌کردم و همیشه در ذهنم می‌خواستم برند پوشاکی داشته باشم. کارهای اولیه را انجام دادیم و چند چرخ خیاطی را خریداری کردم و با زحمت زیاد توانستیم دو نفر را جذب کرده و آموزش دهیم. یکی از مشکلات شهر نبود نیروی کار است که معضلی برای کسبه و کارگاه‌های مستقر در گراش است. 

با زحمت و هزینه زیاد توانستیم کارگاه را راه بیندازیم و چند نفر نیروی جدید هم استخدام کردیم و تقریبا بعد از شش ماه توانستیم پیراهن‌های مردانه و پسرانه با کیفیت تفریبا عالی تولید کنیم.

دلیل اصلی غیر فعال شدن و تعطیلی کارگاه چیست؟ و از چه تاریخی کار تعطیل شد؟

کار ما تقریبا روی غلطک افتاده بود که با نوسانات بازار و گران شدن لحظه‌ای مواد اولیه و نبود جنس در بازار به مشکل خوردیم و در کار تولید هم اگر پشتوانه قوی برای خرید مواد اولیه و فروش تولیدات نداشته باشید به مشکل می‌خورید.

 هدف بلند مدت شما چه بود و چه ایده و برنامه‌ای برای آینده داشتید؟

هدف ما برند‌سازی برای شهر بود که بتوانم برندی را تحویل جامعه بدهم و دلم می‌خواست افراد زیادی را با سرمایه کم مشغول به کار کنم. یکی از برنامه‌های ما کار در خانه بود که هر خیاط در خانه خودش مشغول باشد و بتواند امرار معاش کند. با سرمایه‌ای نه چندان زیاد توانستم نزدیک به شش نفر را خیاط حرفه‌ای کرده و مشغول به کار کنیم. بعد از این که کارگاه بسته شد دو خیاطی در شهر دایر شد که از نیروهایی بودند که در کارگاه ما خیاطی را به صورت حرفه‌ای یاد گرفتند. ضمنا من تنها فروشگاهی بودم که در کل شهرستان گراش و همجوار دو خودرو سواری در طول این چند سال جایزه به همشهریان تقدیم کردم.

کارگاه تولیدی شما، برای مدیران و کارکنان توجیه اقتصادی داشت؟

تقریبا ماهیانه دو تا سه میلیون تومان درآمد خیاط‌های بود که پیش ما کار می‌کردند و تقریبا همان موقع حقوق خوبی بود.

آیا از سمت مسئولین حمایت شدید و یا اصلا توقع حمایت شدن داشتید؟

من هیچ‌وقت توقعی از کسی ندارم و هر کاری را بتوانم خودم با سرمایه خودم انجام دهم آن کار را شروع می‌کنم. فعلا کار تولید در برنامه کاریم نیست و کار اصلی خودم را انجام می‌دهم.

پیشنهاد شما به افرادی که به دنبال راه‌اندازی کارگاه تولیدی در گراش هستند، چیست؟

به نظر بنده لطفا بی‌گدار به آب نزنند و با علم، کار را شروع کنند در حال حاضر به خاطر گرانی اجناس و کمبود نقدینگی در بازار، راه انداختن یک کارگاه تولیدی کار سختی است.

اولین کار برای شروع یک تولیدی، حرفه‌ای بودن شخص در همان کار می‌باشد یعنی متخصص همان کار و حرفه باید باشی تا بتوانی همان کار را راه بیاندازی.

یکی دیگر از مهم‌ترین فاکتورها برای شروع تولید داشتن بازار فروش که مهم‌ترین نکته در کار تولید است و اگر نتوانی محصولی را که تولید می‌کنی به فروش برسانی در مدت کمی با مشکل ورشکستی دست و پنجه نرم می‌کنی.

خروج از نسخه موبایل