همچو خورشید به ذرات جهان قسمت کن
گر نصیب تو ز گردون همه یک نان باشد
میرزا اکبری – مرداد ۱۳۹۹: بالاترین درجه ایمان در آیینه احسان و نیکوکاری به تصویر میآید. نیکوکاری بزرگترین توشهای است که مسافر این سرای گذر، برای عالم بقای آخرت بر میگیرد. احسان و نیکوکاری گنج پنهان و ذخیره جاودانی است که در روز واپسین حساب که بسیاری از دستها تهی میماند امیدبخش دل نیکاندیشان خواهد شد، امروز روز به دست آوردن آن توشه ارزشمند و آن گنج نهان است.
به بهانه هفتمین شب فراق زندهیاد حاج حسن سراجی که واژه نیکاندیشی و نیکوکاری را به زیبای به تصویر کشید پنچشنبه شب نهم مرداد ماه در حسینیه ابوالفضل به سوگ مینشینیم تا یاد و خاطرهاش را گرامی بداریم. نمیدانم از کجا شروع کنم، برای کسی که بهترین واژهها در وصفش نمیگنجد، برای کسی که ساختن حرفهاش بود چه در حوزه آموزش و ورزش و چه در بحث درمان و ایتام و دستگیری از مستمندان دمی غافل نماند و دستان پر مهرش تسلی بخش آلام و دردهای تهیدستان بود.
حاج حسن سراجی نیکاندیش و محب اهلالبیت(ع) که در اوایل مرداد ماه عازم زیارت مرقد امام هشتم حضرت رضا (ع) بود در مسیر سفر به مشهد مقدس بر اثر عارضه سکته مغزی به بیمارستان بیرجند انتقال داده شد و پس از چند روز پیکار با مرگ و زندگی سرانجام دعوت حق را اجابت و جان به جهانآفرین تسلیم کرد تا پیکر پاکش در جوار تربت مطهر ضامن آهو به خاک سپرده شود و داغی جانکاه بر دل دوستدارانش بنشاند.
مردی با خصایل نیک انسانی که مهمترین دغدغهاش دستگیری قشر آسیبپذیر و مستمندان جامعه بود.
تاسیس موسسه خیریه امام علی (ع) به اتفاق یار و همراه دیرینش حاج حسن حسینی، عضویت در هیئت امنا مرکز پیشگیری سرطان به همراه یاران با وفایش دکتر محمدی ، دکتر عبداللهی ، دکتر محقق ، حاج حسن حسینی و … ، عضو مجمع خیریه نیکاندیشان گلستان در کنار حاج زینل زینلی خیر سرشناس گراشی جهت تامین مسکن زوجهای جوان و بالاخره عضو موثر هیات امنا تربیت بدنی به منظور مرتفع نمودن نیاز و خواستههای جوانان ورزشکار بخشی از مسئولیتهای خادم اهل البیت(ع) در عرصه درمان، ایتام و ورزش بود که بی مزد و منت بدان همت گماشت.
جدا از آن ساخت چند باب مسجد، حسینیه و مدرسه به اتفاق حاج عبدالنبی نسبتدار دیگر نیکو کار گراشی و تحت پوشش قرار دادن افراد کم درآمد در شهرهای مشهد، قم، یاسوج، میناب و بخش چاهباز پارسیان و بخش ایج از توابع شهرستان استهبان شمهای از خدمات آن عزیز سفر کرده در جهت رفاه و آسایش مردم بود که پیک اجل فرصت بیشتر ماندن در سرای فانی از وی گرفت و به سرای جاوید پر گشود.
رحلت مردان حق ، از بند عالم رستن است
زین خراب آباد ، بر محبوب خود پیوستن است
زندگی بر حق پرستان، در قفس مقدور نیست
کوچ از دار فنا، مثل قفس بشکستن است
هر که با معشوق هستی، بسته پیمانی درست
گفتن لبیک، خود پیوند الفت بستن است