خبر جنوب – محمد خواجهپور*: آنچه در سالهای اخیر پیش از هر چیز از زبان معلمان شنیده میشود، وضعیت نامناسب معشیتی این قشر نسبت به معلمان در کشورهای دیگر و یا حتی دیگر شاغلین بخش دولتی است. اما مساله اقتصادی بخشی از سخت شدن کار معلمیست.
به جز مسائل اقتصادی آنچه باعث شده سال به سال معلمی به شغلی سختتر تبدیل شود، تغییرات کلی در جایگاه و روابط علم و دانشآموزی است. در سالهای پیشین معلمان منبع اصلی دانش بودند و دانشآموزان در طول دوره آموزش خود وابستگی کاملی به آموزگار داشتند. حتی کتاب و منابع مکتوب هم بدون حضور معلم کاربرد چندانی نداشت.
تغییرات به وجود آمده در نشر اطلاعات و در دسترس قرار گرفتن انواع دادههای علمی و غیر علمی باعث شده است که معلمان دیگر صاحب جایگاه برتر به عنوان صاحب علم و دانش نباشند. اگر در سالهای پیش هر حرف معلم سند بود و دانشآموز چارهای به جز پذیرش آن نداشت در موقعیت جدید هر حرف معلم ممکن است از سوی مخاطبان با چالش روبهرو شود و حتی با یک جستجوی ساده در گوگل رد شود.
از سوی دیگر حجم اطلاعاتی که دانشآموزان از منابعی مانند تلویزیون، شبکههای اجتماعی و اینترنت دریافت میکنند گاهی چند بار اطلاعاتی است که در طول ساعتهای حضور خود در مدرسه میتوانند دریافت کنند. سرعت و جذابیت دریافت اطلاعات از منابع چندرسانهای نیز در برابر شیوههای کند و کلاسیک آموزش در مدارس باعث شده است که دانشآموز آموزشهای مدرسه را حوصله سربر و بینتیجه بدانند.
در این وضعیت جدید معلمان امروز کاری بسیار سختتر از معلمان نسلهای پیش دارند. آنها نه تنها باید با مسائل معیشتی خود کنار بیایند بلکه با دانشآموزانی جسورتر، بیحوصله و غیر مطیع روبهرو هستند که هر بار باید معلم خود را به آنها اثبات کند. در این شرایط سخت اقتصادی معلم مجبور است برای درس دادن با گوگل و اینستاگرام رقابت کند.
عدم درک فضای جدید اجتماعی و آموزشی از سوی متولیان آموزش رسمی باعث شده است که معلمها بی دفاع در برابر دانشآموزان قرار بگیرند و هر روز خسته و فرسودهتر شوند. چرخهای کند آموزش رسمی به چیزی بیش از روغنکاری نیاز دارد این چرخها باید به بالهایی تبدیل شود که بتواند با هواپیمای تیزرو گوگل و اینستاگرام رقابت کند.