هفتبرکه – محمد خواجهپور: «پیر میداند، جوان میتواند» و «توسعه متوازن» مهمترین شعارهای حسین حسینزاده در انتخابات مجلس یازدهم بود. حسینزاده ۱۳ سال پیشتر در انتخابات شورای شهر گراش نیز از همین شعارها استفاده کرد و این نشاندهندهی باور او به این شعارهاست. ولی در عمل این شعارها و باور چه چالشی را پیش روی نماینده لارستان، خنج، گراش و اوز قرار میدهد؟ نمایندهای که سعی میکنند از نظر سیاسی نیز مستقل بماند.
هم این و هم آن
نقطهی مشترک شعارهای حسینزاده و سخنرانیهای او تلاش برای دیدن و در نظر گرفتن همهی گروهها است. در بُعد منطقهای، او تلاش کرد که هم گراشیها را راضی کند و هم تعارضی با لار ایجاد نکند. او در لار گفت: «رشد گراش رشد لار هم است.» و بارها بعد از انتخابات به آرای خود در شهر لار اشاره کرد. در شهرستانها و بخشها نیز هیچگاه روی مسائل اختلافی انگشت نگذاشت.
در بُعد سیاسی، نماینده جنوب فارس خود را «مستقل انقلابی» میداند. برند سیاسی «انقلابی» مدعیان خاص خود را دارد و مستقل بودن دست او را برای انتقاد از هر دو طیف سیاسی کشور باز میکند. اما وقتی نوبت عمل و تصمیمگیری میرسد، مستقل بودن میتواند یک چالش جدی برای رایزنیهای سیاسی باشد. در عمل نیز حسینزاده تلاش کرده است در منطقه با هر دو طیف سیاسی تعامل داشته باشد و در ستاد او طیفهای مختلف سیاسی حضور داشتند.
شعار «پیر میداند، جوان میتواند» از نظر اجتماعی بخش عمدهای از گروههای اجتماعی را پوشش میدهد. حسینزاده در طول مبارزات انتخاباتی تلاش کرد کرد از ظرفیتهای هر دو گروه استفاده کند و در واقع انتخاب او در گراش و بعد در حوزه انتخابیه، حاصل همکاری و همراهی هر دو طیف بود.
آیا میتوان همه را راضی کرد؟
تا اینجای کار که هنوز کار شروع نشده است، مهندس حسینزاده به دنبال این بوده است که همه گروهها را راضی کند و با خود داشته باشد. اما در مرحلهی عمل آیا این کار ممکن است؟
رقابتهای منطقهای که در همه مناطق وجود دارد، باعث میشود هر تصمیم توسعهای برای یک شهرستان، با مقایسه، انتقاد و حتی اعتراض شهرستانهای دیگر روبهرو شود. حتی اگر این اعتراضها به صورت طبیعی شکل نگیرد، رقبای سیاسی از این فرصت برای زدن رقیب و بالا کشیدن خود استفاده خواهند کرد. نماینده مجلس تنها یکی از بازیگران سیاسی منطقه است ولی باید پاسخگوی خواستههای متراکم شدهی بیش از ده شهر و نزدیک به ۲۰۰ روستا باشد. آیا میتوان به راحتی تصمیمی گرفت که رقبا نتوانند روی آن انگشت بگذارند؟ حسینزاده گراشی است و از سمت گراش نیز توقع زیادی از او وجود دارد. پیشنیهی تاریخی تضادها کار حسینزاده را مشکلتر نیز میکند.
از نظر سیاسی، اگر طرح شفافیت آرای نمایندگان که به نظر میرسد بیشتر منتخبین مجلس یازدهم از جمله حسین حسینزاده اعلام کردهاند با آن موافق هستند در مجلس تصویب شود، حرکت بین خطوط جناحهای سیاسی بیش از پیش سخت خواهد شد. هر رای نماینده با عنوان غلتیدن او به سمت یک فراکسیون مجلس تحلیل خواهد شد. به ویژه اگر این رای به مذاق یک گروه سیاسی خوش نیاید، تا پایان دوره این رای علم خواهد شد. در همین انتخابات طی شده، رای یا عدم رای به برجام یکی از شکافهای اصلیِ تعیینکنندهی گرایشِ سیاسی نامزدها بود و حتی در سرنوشت نهایی نیز تاثیر بسزایی داشت.
شعار «پیر میداند، جوان میتواند» مهمترین شاخصِ گرایش حسینزاده برای راضی کردن و در نظر گرفتن همه است. او سعی خواهد کرد که هم معتمدین محلی و معتمدین سیاسی را در کنار آن خود داشته باشد و هم باید به شعار جوانگرایی خود عمل کند. هر چند او جوانگرایی را با عنوان «جوان باتجربه» مقید کرده است. ولی اگر به وضعیتی برسیم که «پیر نگذارد، جوان نتواند» واکنش حسینزاده چه خواهد بود؟ در برخوردهای اجتماعی که نتیجه برخورد شور جوانی و محافظهکاری است، حسینزاده باید در نقش بالانسکننده عمل کند.
دو خطر: وضعیت آچمز و افتادن به یک سمت
یکی از مهارتهای اصلی مدیران، تصمیمگیری و حل تعارض است. آنجه حسینزاده به آن باور دارد، نیازمند مهارت زیاد در بندبازی است. بندبازی نه به معنی پریدن از یک بند به روی بند دیگر، بلکه به معنای حرکت متعادل روی یک خط، بدون افتادن به یکی از دو سمت است. از بین بردن خط ضخیمی که دوگانههای پیر/جوان، اصولگرا/اصلاحطلب وگراشی/لاری را ایجاد کرده است، در توان یک نماینده مجلس نیست و او تنها کاری که باید انجام دهد این است که این مرزبندی را کمرنگ کند و از آن مهمتر، به یکی از دو سمت سقوط نکند. اما آیا میتوان این کار را انجام داد؟
دو وضعیت خطرناک پیشروی نماینده قرار دارد که گیر کردن در هر کدام، چهار سال نمایندگی را برای او سخت خواهد کرد.
در وضعیت اول، نماینده به اجبار ممکن است برای پیش رفتن امور به یکی از دو سمت این دوگانههای موجود کشیده شود. ممکن است او در مجلسِ کاملا اصولگرا، ترجیح دهد اصولگرا یا انقلابی شود تا قدرت چانهزنی بیشتری داشته باشد. ممکن است برای تثبیت موقعیت اجتماعی و پیشبردن برنامههای خود در سطح منطقه، فقط به معتمدین اکتفا کند و به قدر کافی به جوانان اعتماد نداشته باشد. در سطح منطقه نیز خواسته یا ناخواسته موقعیت گراش را تقویت کند. این وضعیتها قابل پیشبینی و حتی قریب الوقوع است.
اما وضعیت دومی نیز وجود دارد. وضعیتی که او تمام تلاش خود را برای راضی کردن همه بگذارد و در هر تصمیمی، به دنبال دیدنِ همه جوانب باشد تا هیچ کس را از خود دلخور نکند. این وضعیت در طولانیمدت باعث هدر رفتن موقعیتها و عمیقتر شدن چالشها خواهد شد. با توجه به شخصیت آرام و رویکرد مشورتپذیرِ حسینزاده، این وضعیت نیز احتمال وقوع دارد.
حرکت روی خط مرزی
انتخابات و تبریکها و خوشباشهای بعد از آن تمام شد و به زودی خرداد و آغاز مجلس از راه میرسد. چهار سالی که هر حرکت نماینده زیر ذرهبین خواهد رفت. حسینزاده در ابتدای یک راه سخت قرار دارد. وضعیت عمومی کشور و کمبود بودجههای دولتی کار را سختتر نیز کرده است. او در هر حال باید حرکت کند. خطر افتادن وجود دارد، اما ایستادن هم کمتر از افتادن نیست. چالش اصلی حسینزاده حفظ تعادل در حال حرکت است. یک بندباز چارهای به جز بندبازی ندارد، ایستادن و افتادن هر دو شکست است.