هفتبرکه: در بحث در مورد گرانی زمین و مسکن، بسیاری از کارشناسان این پدیده را معلول مشکل اقتصادی کلانتری میبینند. اسماعیل فقیهی در یادداشتی با عنوان «چی بخرم اگر زمین نخرم؟ دفاعیهای برای زمینداران بزرگ منطقهی ما» (در هفتبرکه بخوانید) این مساله را باز کرده بود. مهندس برهان ثابت نیز در این یادداشت، به لزوم تقویت اقتصاد مولد در مقابل اقتصاد غیر مولد (که سرمایهگذاری در خرید زمین نیز از این جمله است) پرداخته است.
مهندس برهان ثابت:
اقتصاد هر کشوری به مانند صافیای است که سرمایهها و درآمدهای بیش از نیازِ زندگیِ افراد در آن واریز میگردد. سوراخهای این صافی مسیرهایی است که سرمایهی افراد به آن سمت هدایت میشود. در ایران، این مسیرهای سرمایهگذاری به قرار زیر است:
۱- خرید زمین در محدودهی شهر
۲- خرید زمین در خارج از محدودهی شهر
۳- خرید ارز
۴- خرید طلا و جواهرات
۵- سپردهگذاری در بانک
این مسیرها، مسیرهای سرمایهگذاری غیرمولّدِ غیر فعالیتی هستند. بدین معنی که سرمایهگذار هیچگونه فعالیتی در این سرمایهگذاری نخواهد کرد.
۶- خرید آپارتمان
این مسیر از مسیرهای سرمایهگذاری غیرمولّد فعالیتی است. بدین معنی که سرمایهگذار فعالیتی را در این سرمایهگذاری انجام میدهد.
۷- تولید
۸- خرید سهام در بورس
این مسیرها، مسیرهای سرمایهگذاری مولّد فعالیتی هستند. مسیر هم به تولید ختم میشود و هم فعالیت صورت میگیرد.
برای ساختن اقتصاد هر کشوری، بایستی سوراخهای غیر مولّد را به صورت همزمان و به صورت تدریجی کوچک و کوچکتر کرد و یا حتی بست. این کار از طریق بستن مالیات و یا محدودیتهای قانونی-اداری و غیره به این بخش انجام میگیرد. از طرف دیگر، باید سوراخهای مولد را به صورت تدریجی بزرگ و بزرگتر کرد. عملی شدن این موضوع نیز از طریق کاهش و یا حذف مالیات و پرداخت تسهیلات و غیره میّسر خواهد بود.
مخالفان و موافقان برنامهی جامع نظام اقتصادی چه کسانی هستند؟ مخالفان این برنامه، فعالان و سرمایهگذاران در بخشهای غیرمولد هستند. در این بخش هم طرفداران نظام حضور دارند و هم دشمنان قسم خوردهی نظام جمهوری اسلامی، و به همین خاطر، برای کم نشدن موافقان و عدم افزایش مخالفان نظام، بایستی طرح به صورت بلند مدت (حداقل ۲۰ ساله) اجرا شود تا فرصت داشته باشند و بتوانند به مرور زمان، فعالیت و سرمایههای خود را به بخشهای مولد منتقل کنند. موافقان برنامه جامع نظام اقتصادی نیز فعالان و سرمایهگذاران در بخشهای مولد هستند. در این بخش نیز هم مدافعان و هم دشمنان قسم خوردهی نظام حضور دارند
اصولی که برای حل مشکل اقتصاد ایران بایستی رعایت شود
کلیهی منافذ غیرمولد باید همزمان و به یک اندازه محدود شود. کوچک کردنِ یک منفذ غیر مولد و غافل شدن از بقیهی منافذِ غیر مولد هیچ فایدهای نخواهد داشت.
بستنِ منافذ بایستی تدریجی و بلندمدت باشد. محدود کردنِ منافذِ غیر مولدِ صافیِ اقتصاد ایران در کوتاهمدت خطر بیاعتمادی مردم پس از سپری شدن دورهی کوتاهمدت را به همراه دارد. سرمایهگذاران نمیدانند پس از دورهی کوتاه مدت دوباره چه برنامهای اعمال خواهد شد.
همزمان و به صورت تدریجی و بلندمدت به بزرگتر شدن منافذ مولد کمک کنند تا سرمایهگذاران به آیندهی سرمایهگذاری امیدوار باشند. اگر برنامهی روشنِ بلندمدت روبهروی مردم باشد، میتوانند با اعتماد بیشتر به تولید روی بیاورند.
کوچکتر کردن منافذ غیر مولد لزوماً سرمایه را به سمت منافذ مولد انتقال نمیدهد، علیالخصوص در ایران، به علت بیاعتمادی مردم به سوددهی بخش تولید. بنابراین مردم دو راه را طی خواهند کرد: یا به فکر خروج سرمایهی خود از ایران خواهند افتاد و یا صبر خواهند کردند تا وضعیت بخش مولد روشنتر گردد. برنامهریزی بلندمدت و حمایت بلندمدت و پیوسته از بخش مولد، انتقال سرمایه را از بخش غیر مولد تسهیل خواهد کرد.
برای حقیقیتر کردن تولیدِ ثروت بایستی به صورت تدریجی و بلندمدت به آزادسازی قیمتهای حامل انرژی اقدام کرد. تغییر ناگهانی قیمت و حتی تغییرِ کوتاه مدتِ قیمتِ حاملِ انرژی بزرگترین خطر در جهت رونق تولید خواهد بود. قیمت حامل انرژی بایستی حداقل تا ۲۰ سال آینده مشخص باشد تا سرمایهگذار بتواند بر مبنای آن برنامهریزی نماید.
به امید ایرانی با رونق تولید…