هفتبرکه – هیمه: در شمارهی دوم نشریه هیمه، فروردین ۱۳۹۵، ویژهنامهای برای «روز بعد از انتخابات» منتشر شد (خبر در گریشنا). یکی از مقالات این شماره را رضا دیباچی، کارشناس ارشد علوم سیاسی، نوشته بود. به مناسبت برنده شدن حسین حسینزاده، کاندیدای گراش در انتخابات مجلس یازدهم، این مقاله در سایت گریشنا بازنشر میشود.
با این که از ایام باستان گاهگاه نشانههایی از دخالت مردم در گزینش مسئولان به چشم میخورد، اما به طور کلی در تاریخ سیاسی، نخستین سنگ بنای انتخابات به معنی امروزی در مملکت بریتانیا گذاشته شده است. استقرار حقوقی و سیاسی انتخابات در شکل نهایی آن در قرون هفدهم و هجدهم با پذیرش نظریهی نمایندهسالاری و ایجاد رژیمهای نمایندهای و متعاقب آن ظهور و نظریه حاکمیت ملی انجام پذیرفت.
انتخابات و پیرامون آن
یکی از سطوح و عرصههای مهم مشارکت سیاسی، شرکت مردم یک جامعه در انتخابات است. کَندوکاو در ادبیات موجود در مورد مشارکت سیاسی، این نکته را روشن میسازد که با وجود راههای گوناگونِ مشارکت و مداخله در سیاست، پژوهشگران توجهی خاص به انتخابات و مشارکت انتخاباتی داشتهاند. دلیل واضح این امر را هم میتوان در اهمیت انتخابات دانست، به گونهای که میتوان گفت زندگی سیاسی شهروندان در دنیای نوین تقریباً در انتخابات خلاصه میشود.
انتخابات یکی از شاخصهها و ملاکهای نظامهای دموکراتیک است که در اکثر جوامعی که نظام حکومتی آن بر مبنای جمهوری است برگزار میشود. در واقع انتخابات تبلور مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی کشور و ادارهی آن است. شرکت در انتخابات، عامترین، سهلترین و کمهزینهترین نوع مشارکت سیاسی و یکی از معیارهای مناسب برای کشف میزان مشارکت سیاسی مردم است. انتخابات تا حدود زیادی انگیزهها و عوامل مناسب شدنِ مشارکت سیاسی و همچنین موانع مشارکت مردم را در عرصه فعالیتهای سیاسی نشان میدهد. موانعی که بازتاب اوضاع اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جامعه میباشد.
یکی از مشخصات انتخابات خصلت «گزینشی» آن است، یعنی هم نامزدی انتخابات (البته در چارچوب قانون) آزاد است و هم رأیدهنده میتواند از میان نامزدهای مختلف اعلام شده، آزادانه آنهایی را که تمایل دارد برگزیند.
در مورد ماهیت «رأی» دو نظریه وجود دارد: دستهای رأی دادن را حق افراد میدانند و دستهای دیگر آن را یک عمل اجتماعی و یک تکلیف برای افراد اجتماع میدانند.
انتخابات به عنوان یک رفتار سیاسی مُبیّن مرتبهای از مشارکت سیاسی است که هر فرد در جامعه بر اساس فهم سیاسی و گرایش سیاسی خود جهت حمایت، اصلاح و تغییر در جامعه و نظام سیاسی در آن شرکت میکند و بخشی از ارادهی مردم را در اداره امور به حکومت واگذار مینماید.
کارکردهای انتخاباتی
برای آشنا شدن با نقش و فواید انتخابات و تأثیر آن بر نظام سیاسیِ یک جامعه و همچنین اهمیت آن در دگرگونی و جابهجایی قدرت، به برخی از کارکردهای انتخاباتی اشاره میکنیم:
- وجود انتخابات و برگزاری متناوب و منظم و ادواری آن یکی از نشانههای بارز مشارکت سیاسی و مردمسالاری است. بدین معنا که رأیدهندگان به طور منظم و ادواری برای انتخاب نمایندگان سیاسی خود در انتخابات متعدد شرکت میکنند و آرای آنها همواره قدرت را به کسانی که برگزیده میشوند تسلیم میکند.
- در نظامهای مردمسالار، انتخابات فرصتی است برای مردم که نظر خودشان را نسبت به شیوه حکومت و مدیریت یک دولت ابراز نمایند و اگر عدم رضایتی نسبت به آن داشتهاند، کسی یا گروهی دیگر را که اصلح و باکفایتتر میشناسند جایگزین سازند. بدینوسیله سیستم سیاسی رو به اصلاح و بهبودی و تکامل تدریجی پیش میرود.
- یکی از مهمترین کارکردهای انتخابات، قاعدهمند نمودن انتقال قدرت سیاسی از گروهی به گروهی دیگر است.
- انتخابات زمینههای لازم برای چرخش نخبگان و دگرگونی در بخشهایی از گروه حاکمه را به طور مستمر فراهم میسازد. نخبگان جامعه که بیرون از دستگاه حاکمیت هستند، میتوانند طبق قانون در انتخابات شرکت کنند و به قدرت دست یابند. این چرخش نخبگان موجب پیشرفت و ترقی جامعه میشود.
- برگزاری انتخابات منظم، عاملی در فرهنگ سیاسی تلقی میشود. در واقع برگزاری انتخابات به صورت ادواری موجب میشود که مردم آگاهی کاملی از قانون و شیوهی برگزاری و حتی تبلیغات و شیوهی فریب تبلیغاتی را داشته باشند و این مسائل به یک فرهنگ و آداب سیاسی و بخشی از فعالیتهای اجتماعی مبدل شود.
- انتخابات عالیترین مظهر حضور مردم در عرصهی سیاسی و مشارکت در ادارهی کشور و مهمترین مجرای تحقق حاکمیت است. مردم با شرکت در انتخابات، حقِ حاکمیتِ خود بر سرنوشت کشور را به نمایندههای منتخب خود واگذار میکنند. نظام سیاسیای که بر مبنای دموکراسی بنا شد، حق حاکمیت را به مردم داده است. بر خلاف نظام سیاسی دینی که حق حاکمیت را به خدا داده است.
- انتخابات آزاد و قانونمند به عنوان بارزترین شکل نهادینگی مشارکت سیاسی، عمدهترین ابزار ایجاد و حفظ جامعهی مدنی به شمار میرود.
- مهمترین کارکرد انتخابات و مشارکت مردم، خنثی کردن توطئه و تهدیدات دشمنان است. انتخابات در عین حال که موجب افزایش اقتدار نظام و امنیت کشور میشود، دارای پیامدهای مثبت منطقهای و بینالمللی برای نظام سیاسی خواهد بود. انتخابات باعث مشروعیت و مقبولیت حاکمیت و نظام سیاسی و همچنین موجب اطاعتپذیری و قانونپذیری بیشتر مردم از نظام سیاسی میشود.
حقوق مردم بعد از انتخابات
عموم مردم بر این باورِ غلط هستند که بعد از پایان رأیگیری و انتخاب نماینده، مشارکت آنها هم پایان یافته است. ولی واضح است که این تازه آغازِ راهِ مشارکت مردم از طریق نمایندهی منتخب خود در اداره کشور است. در واقع مردم با نظارت بر کار نمایندهی منتخب خود و پیگیری مطالبات و خواستههای خود، میتوانند به مشارکت سیاسی خود ادامه دهند. این مکانیزمی است که برای جلوگیری از تخلف و تخطی نمایندهی منتخب از وظایف و مسئولیتهایش لازم است.
یکی از معضلات نظام سیاسی کشور ما، نبود حزب است. همین ضعف بنیادین باعث میشود که کار نظارت مردم بر نمایندگان دشوار باشد. نبود تحزب در نظام سیاسی ما موجب شده است که نمایندگان کمتر پاسخگوی خواستههای مردم باشند و خود را مکلف بدانند. این در حالی است که اگر نظام حزبگرایی در جامعه ما ایجاد شود، یک نماینده برای اعتبار حزب به شعارها و وعدههای انتخاباتی خود جامعهای عمل میپوشاند و جوابگوی مطالبات مردم خواهد بود.
یکی از کارکردهای دیگر حزب این است که افراد شایستهتر و تواناتر را به عرصهی رقابت انتخاباتی روانه میکند تا از بخت بیشتری برای موفقیت برخوردار باشد. حزب در این صورت هم کار نظارت بر نمایندهی خود و حتی نمایندهی حزب رقیب را بر عهده دارد، و هم پلی است بین مردم و حاکمان و فرمانروایان برای تحقق اهداف و خواستههای مردم.
پس یکی از روشهای موثر برای برونرفت از عدم مشارکت سیاسی مردم بعد از انتخابات و همچنین کم بودنِ نظارت بر کار نماینده در نظام سیاسی کشور ما، ایجاد احزاب است.
انتخابات کمهزینهترین مشارکت سیاسی مردم در جامعه است و میتوان گفت که آغاز مشارکت سیاسی افراد جامعه هم است. یکی از مهمترین حقوق مردم بعد از انتخابات این است که بر کار نمایندگان نظارت داشته باشند و بتوانند اِعمال نظر کنند. قانون و احزاب و دیگر نهادها باید زمینهها و بسترهای مناسب برای نظارت و مشارکت بیشتر مردم بر نمایندههای خود بعد از انتخابات را فراهم کنند. مردم هم باید به درک و فهم سیاسی برسند که بدانند پایان انتخابات، پایانِ مشارکت سیاسی نیست، بلکه آغازیست بر مشارکت سیاسی دیگر.